متن این کتاب قصهای است براساس ضرب المثل: جیک جیک مستونت بود! فکر زمستونت نبود؟
در هزاران سال پیش
دیواری بود با هزاران خشت
و در کنار دیوار، درختی با هزاران شاخ و برگ
در یکی از سوراخهای دیوار، مورچه ای لانه داشت. عاقبت اندیش و زبر و زرنگ
و بر یکی از شاخه های درخت، گنجشکی آشیانه کرده بود. سر به هوا و شوخ و شنگ
مورچه هر وقت از کنار درخت رد میشد، شاخکهایش را تکان می داد، احوالی از گنجشک می پرسید و با ادب بسیار سلامی صمیمانه می کرد. اما گنجشک در جواب او با ناز و غرور و بی اعتنایی، جیک جیک می کرد، فقط دمی تکان می داد و لبخندی مسخره آمیز میزد…
حق تکثیر: تهران، بانک ملی ایران
Reviews
There are no reviews yet.