داستانهای رئال مجموعه «بوی خون خر» از «حافظ خیاوی» به صورت اینترنتی در سال 93 منتشر شده است. مثل کتاب اولش «مردی که گورش گم شد» به زبان فرانسه نیز به چاپ رسیده است. این نویسنده، از آن نویسندههایی است که داستان را قرص و کامل در ذهن دارد، ریز به ریز طرح را در ذهن پرورانده و بعد دست به قلم برده است. اواسط داستان نظرش در مورد حوداث و شخصیتها تغییر نمیکند. نویسندهای که به جای روش «حرکت در مه»، حرکت در روشنایی تموز آفتاب را انتخاب کرده است. سبک روایت به گونهای است که نه تنها مخاطب را، بلکه نویسنده را هم با خود میکِشد. نویسنده، در کنار مخاطب قرار میگیرد. شرکت دادن خواننده، در نوشتن و شکلگیری داستان، در پیش بردن داستان، یک ترفند منحصربفرد است. به خواننده فرصت فکر کردن، حدس و گمان زدن، نظر دادن میدهد. در این داستانها، شما هم که خوانندهاید، در پیشبرد داستان با نویسنده مشارکت دارید. این یعنی داستان موجودی زنده است. شخصیتها و داستان، پویا و زنده هستند. شخصیتها در آغاز اسم ندارند، جنسیت ندارند. با ضمیر «این» یا «آن» از زبان راوی دانای کل محدود، خطاب قرار داده میشوند. همین که در داستان از زبان شخصیت دیگری اسمش را میشنویم، هویتدار میشوند. انگار در حال تماشای فیلم نشستهایم کنار نویسندهی این داستانها. ذهنیات شخصیت در دانای کل محدود را با حدس و گمان به صورت جملات سوالی منتقل میکند. سیزده داستان این مجموعه همگی به سبک برشی از زندگی است. به سبک «کوه یخی که نصف آن زیر آب است.» هر برش داستانی به روایت دقایقی، ساعتی از زندگی یک شخصیت میپردازد و همانجا رهایش میکند. روزمرگی افراد مختلف که برای من و شمای مخاطب روزمرگی نیست و جذاب است. داستانها، پرکشش ولی بدون اتفاق خارق العاده و هیجانانگیز یا ضربه نهایی است.
Reviews
There are no reviews yet.