بخشی از مقدمه کتاب:
خودزندگینامه یک یادآوری صرفا شخصی نیست؛ انبازکردن دیگران در تجربههای فردی است و آنچه از زندگی شخص ممکن است به کار دیگران بیاید، زیرا زندگی انسان در رابطه با دیگران است که ارزش مییابد. هیچ خودزندگینامه، مانند هیچ زندگی، از پاک کردن حساب تهی نیست. من نیز حساب خود را پاک کردهام. ولی مانند نوشتههای دیگرم، این پاک کردن حساب کمتر با اشخاص و اساسا با زمانه است، با تاریخی است که به قول “جویس“ کوشیدهام از کابوس آن بیدار شوم. روزگار بر من بسیار گذشته است و من بیش از چند دههای که برایم میسر بوده دیده و تجربه کردهام. دوران ما استثنائی بود و کمتر زندگیها این چنین در گذرگاههای مهم تاریخی میافتند. بیداری از آن کابوس لازم است ــ اگر انسان نخواهد برگی در تندباد باشد. ولی بیداری بی گذاشتن حق آن دوران ناممکن خواهد بود. من روزگارم را در سطحهای گوناگون به تمام زیستهام، با تشنگی سیراب نشدنی، با دریغ همیشگی بر اینکه چرا بیشتر نتوانستم؛ و اکنون میباید آن را بازبگویم. صفحات محدود این خودزندگینامه بخش دیگری از بجای آوردن آن وظیفه است. بسیاری دیگر از آنچه را که بویژه در این سالها نوشتهام میباید بر آن افزود.
Reviews
There are no reviews yet.