یادداشت نویسنده:
داستان چاپ این کتاب، چندان عجیب نبود؛ کتاب اول من مجموعه داستان “یادداشتهای خانم هله مان” که توسط انتشاراتی باران چاپ شد، چون روند چاپش خیلی طولانی شد –سه سال-، تصمیم گرفتم رمانم را به انتشاراتی دیگری بدهم و با آشنا شدن با زنده یاد بهمن امینی کتاب را به ایشان سپردم که بدون هیچ پیش پرداختی و با هزینه خودشان تقبل کردند که کار را چاپ کنند – البته خوشبختانه این رمان توانست هزینه خودش را تأمین کند- البته کتاب اولم را نیز مسعود مافان همین طور چاپ کردند ولی خیلی دیر. به هرحال در خارج از کشور معضل اصلی به گمانم پخش است و نه چاپ یا گرانی پست و… این بود که بعد از مرگ ناشر عزیزم آقای امینی گرامی، و بعد از دو سه سالی که دیدم بعضی از ناشران در لیست فروش اینترنتی خود گذاشته اند، بی آن که خبری به من بدهند، و انتشاراتی که اجازه پخش را داشته در ارائه و پخش آن کوتاهی کرده، و از همه مهمتر چون این رمان در ایران – که بیشترین مخاطبان آنجا هستند- قابل دسترس نبود و نیست، تصمیم گرفتم که توسط «باشگاه ادبیات» به صورت آنلاین دراختیار همه بگذارم؛ چون قصدم خوانده شدن آن است. متنی هم که در زیر می آید، در جاهایی برای معرفی کتاب آمده است:
“به دریا فکر کرد که پائین رفته بود، به ساحل که با لیلی و فریده دمپائی دردست، پای برهنهشان را برآن میفشردند، به اثر پایشان بر ماسههای خیسِ سینهی ساحل و بعد به خرچنگهای کوچکی که بر ساحل به جا مانده بودند که با هر جان کندنی تلاش میکردند خود را به دریا برسانند. مهری احساس میکرد همان خرچنگ مانده بر ساحل است. ”
این تکهای بود از رمان “خرچنگ ها بر ساحل” نوشتۀ شریفه بنیهاشمی که توسط انتشارات خاوران در پاریس به چاپ رسیده است. این رمان شامل سه روایت است که با وجود مرتبط بودن با هم، هر کدام درخود داستانی کاملند. این سه روایت در دو جلد به چاپ رسیده است:
جلد اول، روایت مهری ست، که درسال 2014 منتشر شد.
جلد دوم که شامل “روایت فریده یا سنت” و “دفتر لیلی” ست و فصل آخری که رمان را به پایان میرساند و در 2016 به چاپ رسید.
این رمان که بستر تاریخیِ حدود سالهای 40 تا بعد از کشتار 67 را در برمی گیرد، داستان فراز و نشیبها و تب و تابهای یک نسل است از نگاه سه زن؛ سه دوست دبیرستانی که هر کدام از دریچه نگاه خود، این سالها و این دوستی را روایت میکند. روایت آوارگی و غربت زدگی انسانهایی که در یک جامعه خودکامه – فرقی نمیکند کی و کجا- نه تنها تبعیدی از سرزمین خودند، بلکه حتی در کشور خود نیز به نوعی رانده شده و در تبعیدند. درست مثل خرچنگها که به خاطر مکروه بودنشان از نظر مذهبی، در سبد ماهیگیر ناآگاه جایی ندارند و او بی آن که ارزششان را بداند، نابخردانه بر ساحل پرتشان میکند.
Reviews
There are no reviews yet.