از متن کتاب:
گوگوش، در بین هنرمندان، به میهمان نوازی و درویش مسلکی ضرب المثل است و این بار نیز با همان لطف و صفای همیشگی اش پذیرایم می شود. گوگوش شاید از جمله هنرمندان انگشت شماری باشد که با همه رفاهیتی که دارد، همیشه از مهمانانش خود پذیرایی می کند، در حالیکه فنجان چای را در مقابل من گرفته است می گوید:
– چرا میخواهی من با یادآوری حوادث و خاطرات زندگی گذشته ام، یک دفعه دیگه خودمو در قالب همون گوگوش رنج کش ببینم. میدونی هر وقت به یاد حوادث گذشته می افتم، مثل اینه که تمام غم های دنیا تو وجودم تلنبار شده است.
می گویم:
ولی تو امروز دیگه او گوگوش سابق نیستی، گوگوشی هستی که ما به وجودت افتخار می کنیم و حتی به نظر من تو باید همیشه با مقایسه زندگی گذشته ات با حال، کلی خوشحال و مغرور باشی…
Reviews
There are no reviews yet.