ترجمه دیگر
✔️راوی داستان «ایوان واسیلیویچ» در جمعی دوستانه خاطره عشقی پرشور اما بیسرانجام از دوران جوانیاش را تعریف میکند. خاطره مربوط به سال ۱۸۴۰ است و اگر شباهت اندیشه راوی سالخورده را با تولستوی نویسنده درباره عشق و عدالت (دو موضوع تقریبا همیشگی داستانهای تولستوی) در نظر بگیریم شاهد تلاش دیگری از او در جابهجایی تدریجی نقش هنرمند با نقش مصلح اجتماعی در آثار متاخرش هستیم، هر چند تولستوی همچنان تولستوی و قدرت داستاتپردازیاش خیره کننده است.
راوی داستان «پس از مجلس رقص» جنبه دیگری از مناسبات اجتماعی نیمه اول قرن نوزدهم روسیه را زیر ذرهبین میگذارد که در آغاز قرن جدید میرود تا حساب خود را با ساز و کار نظام رو به اضمحلال فئودالی در روسیه تزاری تصفیه کند. تولستوی با نگاه ژرف و شناختی که از جامعه روسی داشت گویی در ناخوداگاه خود به تحولات اجتماعی قریبالوقوع روسیه پی برده بود و گرچه میکوشید با مجموعهای از آموزههای مذهبی و اخلاقی مبتنی بر اصل عدم خشونت از رویاروییهای فاجعه آمیز تودهها و طبقات اجتماعی جلوگیری کند، اما روند حوادث پس از سرکوب خشونتآمیز قیام ۱۸۰۵ توسط نیروهای تزار و نظامیهایی با تفکر سنتی همچون پدر وارنکا در این داستان سرنوشت روسیه تزاری را همانطور که دیدیم به نحو دیگری رقم زد.
Reviews
There are no reviews yet.