در این کتاب میخوانیم:
قرآن کریم بیشتر از آنکه کتاب فقه و عبادت باشد، کتاب علم است.
در این فرضیه ی جدید همه ی محاسن فرضیه ی داروین جمع است؛ در عین اینکه آدمی نه با بوزینه و نه با سایر جانوران خویشاوند نمیشود!
آدم جنتی در موقع سجده… مجموعه ای از همه ی آدمیان آینده بوده است!
آدم و حوا در بهشت، در آغاز مانند دو لپه ی یک نخود بودند.
نباید تصور کنیم که فرشته ها هم مثل انسانها باشند و مانند ما سجده نمایند.
آدمی در نخستین بار در میان استخرهای طبیعی آفرینش یافته.
آدم جنتی گرسنه و تشنه نمیشده و از خوراک زمینی و آب متعارفی نمیخورده است.
ما یکایک انواع را مستقیماً زاییده ی گل میدانیم و آنها را متولد از یکدیگر نمیشماریم.
کره ی زمین قبلاً آتشین و سوزان بوده و صلاحیت پرورش هر گونه نبات و حیوان را فاقد بوده.
انسانیت بر دو گونه نیست و انسانیت مرد مغایر با انسانیت زن نیست.
بشرها پیش از آنکه غارنشین گردند، در جنگلها میزیسته اند.
بهشت آینده غیر از بهشت آدم است.
چینیها و ژاپنیها و مغولها پدر یا پدرهای دیگری داشته اند!
بادها و رودها و سیلابها و امواج دریاها همانطور که تخمهای ریز گیاهان را در هر زمانی به هر مکانی میرسانند، ذره های نامرئی و خرد انسانها را هم به سهولت به نقاط مختلف جهان میرسانند.
در زمان حضرت آدم نبی -علیه السلام- انسانهایی وجود داشته اند.
هر قدر خاک نخستین انواع نزدیکتر به هم باشند، طبعاً انواع خلقت یافته از آنها هم شباهت بیشتری به هم خواهند داشت.
با چه بیانی و برهانی میتوان اثبات کرد و قانع شد که مثلاً مار تکامل یافته ی کرم خاکی و ساده ی سوسمار باشد؟!
آیا میتوانیم در میان سرزمین سفید پوستان و سیاه پوستان دیوار ممتدی بیابیم و یا مرزی تعیین نماییم که انسانهای این طرف همه سفید پوست و آن طرف سیاه پوست باشند؟
چطور شده که سوسمار شایستگی یافته و دست و پایی درآورده و مار هنوز بدین شایستگی نرسیده است؟!
Reviews
There are no reviews yet.