مترجم: حبیبیان
از متن کتاب:
سگ به دوستانش می گفت: یک پدربرزگ خوب و بسیار مهربان داریم که همیشه، همین که میبیند وقتش هست که برای ما یک داستان یا قصه بگوید، ما را صدا می کند و داستانی از دزدان دریایی برای ما بازگو می کند.
میدانید دوستان، پدربزرگ ما با کشتی سرتاسر هفت دریا را گشته و جاهای بسیار دیدنی را دیده و داستانهای بسیار دلنشین شنیده است. یکی از داستان ها، داستان وایکینگ هاست که کارشان گشت و گذار در دریا و دزدی بود…
Reviews
There are no reviews yet.