پرداخت امن توسط کارت های عضو شتاب
تضمین کیفیت و پایین ترین قیمت
پشتیبانی 24 ساعته، 7 روز هفته
ارسال فایل بلافاصله پس از خرید

✔️ از متن کتاب:
باران به شدت می بارید و باد زوزه می کشید. سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد و مردم از هر سو با سرعت در حال حرکت بودند و نور چراغ اتومبیل ها در جاده منعکس میشد. در یک چنین شب طوفانی بود که صدای آژیر خطر بانک (شب) بلند شد و من نیز مثل غالب کسانی که در آن حوالی بودند این صدا را شنیدم و بدوا تصور کردم که ساختمان بانک طعمه حریق شده و بدینوسیله اعلام خطر می کنند ولی چون اثری از دود و آتش دیده نمی شد، لذا این شک را از مخیله ام زدودم و فهمیدم اتفاق غیر منتظره ای رخ داده!
فکر می کنم بهتر باشد همه چیز را از اول تعریف کنم تا نکته مبهمی باقی نماند. آن شب، همانطور که گفتم، باران به شدت می بارید و عقربه های ساعت ماشین من، یازده و چهل و هشت دقیقه را نشان می دادند. عده کثیری در خیابانها دیده می شدند و غالب دکاکین نیز باز بودند و این شب، یک شب استثنایی بود؛ چون شب عید کریسمس (میلاد مسیح) به شمار می رفت. شهر (سان فور) شهر کوچکی بود و در حقیقت یک قصبه بزرگ به شمار می رفت که دارای رادیو و تلویزیون بود…

ادامه مطلب

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “کتاب شریک چهارم (نسخه کامل)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *