از متن کتاب:
در دفتر کارم نشسته بودم و مشغول رسیدگی به کارهای روزمره بودم که ناگهان صدای زنگ ممتد تلفن توجهم را جلب کرد. به سرعت گوشی را برداشتم و گفتم:
بفرمایید!
صدای هراسناک و وحشت زده مردی از آن سوی سیم گفت:
هلو… آقای مایک هامر… آیا خودتان هستید؟
گفتم: بله، آیا فرمایشی داشتید؟
مرد مزبور با همان صدای وحشتزده گفت:
آقای کارآگاه به دادم برسید! کمک کنید!
با خونسردی فطری خود پرسیدم:
خواهش می کنم توضیح بدهید چه اتفاقی افتاده؟
مرد مزبور گفت:
آقای کارآگاه خواهرم! خواهر نازنینم را کشته اند! او را قطعه قطعه کرده اند….
Reviews
There are no reviews yet.