این کتاب شامل خاطرات، یادداشتهای روزانه، نوشته ها، گزارشها و نامه های ویلهلم واسموس است. ویلهلم واسموس دیپلمات آلمانی بود. او در اولندورف در نزدیکی هانوور به دنیا آمد. پس از تحصیل در رشتههای حقوق و شرقشناسی در سال ۱۹۰۹ به خدمت وزارت خارجه آلمان درآمد و در سال ۱۹۰۹ با مقام معاون کنسول (کنسول دوم) به بوشهر فرستاده شد. او در سال ۱۹۱۳ پس از اقامت کوتاهی در ماداگاسکار دوباره و این بار با مقام سرکنسول به بوشهر فرستاده شد. در هنگام اقامتش در بوشهر، محمد علی خان شبانکاره ای (حاکم شبانکاره و حومه) نیز در قلعه رستم خانی از او دعوت نمود تا از مخالفانش در امان باشد و کمکی مالی به وی نماید. در سال ۱۹۱۴ قرار بود واسموس با عنوان سفیر کبیر به مصر برود که این سفر بخاطر آغاز جنگ جهانی اول در بین راه متوقف شد و او به عجله به برلین بازگشت تا اطلاعات خود را دربارهٔ ایران در اختیار دولت قرار دهد. او در دوره جنگ جهانی اول سعی در دامن زدن به مبارزات علیه سیاست بریتانیا در جنوب ایران داشت. گاه او را به قیاس لورنس عربستان که مامور انگلیسی بود، «لورنس آلمان» خواندهاند.در آستانه جنگ جهانی اول واسموس در ۱۹۱۳ به بوشهر بازگشت و با شروع جنگ جهانی اول در به راه انداختن شورشهایی علیه منافع بریتانیا در جنوب ایران کوشش کرد. او با سران محلی و روسای عشایر جنوب ایران از جمله دزفول، شوشتر و بهبهان روابط موثری برقرار کرد. عملیات و اقدامهای او از پشتیبانی وسیع وزارت خارجه آلمان و قیصر ویلهلم دوم برخوردار بود. گفته میشود او به همراه رئیسعلی دلواری با انگلیسیها میجنگید. داستانهایی از تعقیب او و گریزش از نیروهای انگلیسی و وابستگان آنها رایج است. در آلمان واسموس پس از پایان جنگ اسیر نیروهای بریتانیا شد و تا ۱۹۲۰ در زندان بود. پس از آن به آلمان بازگشت و سعی کرد از دولت شکست خورده آلمان پولی برای وفا به وعدههایی که به عشایر جنوب ایران داده بود بگیرد اما موفق نشد. او بر آن شد که خود به جنوب ایران بازگردد و به وعدههای خود عمل کند. به این منظور زمینی در اطراف بوشهر خرید تا با کشاورزی درآمدی کسب کند. این کار سرانجامی نداشت و واسموس در سال ۱۹۳۱ فقیرتر از گذشته به آلمان بازگشت و پس از شش ماه درگذشت.
Reviews
There are no reviews yet.