مترجم: مریم
یک روز سه تا از بچه ها با دیگر همکلاسان خود برای دیدن سیرک، به سیرک رفتند. آنها در چادر سیرک روی نیمکت های خود نشسته بودند و سگی را که با مهارت روی یک توپ ایستاده و حرکت می کرد، تماشا می کردند. آنها از اینکه سگ کوچک با مهارت توپ را حرکت میداد، شادمان بودند و می خندیدند.
پس از سگ و توپ نوبت بازی دلقک های سیرک شد. آنها به روی صحنه آمدند و مدتی بچه ها را سرگرم کردند. آنها حرکات جالبی می کردند. بچه ها به راستی از اینکه به تماشای سیرک آمده بودند، خیلی خوشحال بودند…
Reviews
There are no reviews yet.