از متن کتاب:
دریا زیبا بود. کشتی بزرگ “آنتلوپ” به سمت دریاهای جنوب در حرکت بود. گالیور در عرشه کشتی ایستاده و به اقیانوس خیره شد. یکی از کارکنان کشتی به او نزدیک شد و گفت:
“گالیور! طوفان دارد می آید. من اگر جای تو بودم، به داخل کشتی می رفتم”
“من از طوفان نمی ترسم، بلکه از وجود آن لذت می برم. این سفر برای من تا حالا خیلی خسته کننده بوده”
اما خیلی زود باد شروع به زوزه کشیدن کرد و کشتی “آنتلوپ” در میان موج های بسیار بزرگی قرار گرفت. ناگهان کشتی شکاف برداشت و از وسط دو نیم شد…
Reviews
There are no reviews yet.