✔️ پایان یک پیوند را یک رماننویس روایت میکند، اما این رمانی درباره نوشتن رمان به سبک استرن نیست. بندریکس، راوی داستان، معمولا به مشکلات داستانگویی اشاره میکند. گناهکار و قدیس یکی میشوند. گرین رمان واقعگرایانه را عرصه کشاکش ایمان و کفر و سعادت و لعنت ابدی میگرداند. کتاب بندریکس درک ناقص او را آشکار میسازد و او به هدفش نیز نمیرسد. دوست دارد روایتش روایت نفرت باشد نه روایت عشق. اما پایان رابطه بیگمان روایت عشق است.
در میان منتقدان اختلاف نظر هست که این داستان کیست: بندریکس یا سارا گرین چنان ماهرانه بیداری روحی این دوشخصیت را بازنموده است که تصمیم دراینباره که سلوک روحانی کدام یک کانون داستان است دشوار میشود . این گواه موفقیت گرین است که تنش دوگانه در سراسر رمانش جریان دارد . این رمان داستانی درباره خداست اما از زبان یک راوی بی اعتقاد و ناهمدل نقل میشود که خود شخصیت اصلی داستان و نیز سختگیرترین منتقد آن است . بندریکس در نقش راوی- رمان نویس معانی روابط خود را تاحدی درک میکند . درمقام یک منتقد در درستی همین معانی تردید میکند . رمان با گذار از بازسازی رویدا دهای گذشته به کوشش بندریکس و بازگویی وقایع ثبت شده در دفتر خاطرات سارا به دو گونه متفاوت پایان رابطه را نمایش میدهد. از نگاه راوی داستان احساسات و عواطف و عشق بخشی از یک معادله است،قابل ا ندازه گیری است ومیتوان با دقتی ریاضی آن را فرمول بندی کرد. عشق و نفرت و حسادت تابع ریاضی انگیزه های غریزی هستند که پیوسته در تلاشند یکدیگر را از میدان به درکنند. بندریکس در نهایت به درون دنیایی کشیده میشود که این معادله به هم میخورد و این قلمرو تازه ای را به روی او میگشاید. …
Reviews
There are no reviews yet.