قصه سنجان داستان مهاجرت غم انگیز گروهی از زرتشتیان ایران پس از گشوده شدن ایران به وسیله مهاجمان تازی به هندوستان است. این گروه از «سنجان» (ظاهرا از توابع خواف در خراسان)، به تدریج به سوی جنوب شرقی ایران کوچ کرده و پس از زد و خورد و نبردهایی با اعراب، شکست خورده و سرانجام در جزیره هرمز پناه گرفتند. تازیان پس از اندک زمانی به این جزیره نیز دست یافتند. زرتشتیان به ناچار به کشتی نشسته و راه هندوستان را در پیش گرفتند. پس از سختی ها و گرفتاری هایی چند، از آن جمله گرفتاری شدید درتوفانی سهمگین، به سلامت به هند رسیدند. سرزمینی را که در آن سکونت و جای گزیدند، به یاد سرزمین از دست رفته میهن شان، «سنجان» نامیده و آن را آباد ساختند.
بهمن کیقباد، سراینده منظومه قصه سنجان، کار خود را در سال 969 یزدگردی مطابق با 1600 میلادی به پایان رسانیده است. کیقباد روایت می کند که این روایت را که سینه به سینه نقل و نگاهداری می شده از موبدی شنیده و به نظم آن همت گماشته است.
Reviews
There are no reviews yet.