چند نکتة نسبتاً آشکار در مورد تکینک این داستان وجود دارد که باید مطرح کرد. این داستان یک صحنة بلند و سه صحنة کوتاه دارد. در حقیقت، شیوة کار چنان نمایشی است که بیش از سه چهار جمله برای انتقال از صحنهای به صحنة دیگر لازم نیست. روایت در سراسر داستان عینی است و در واقع همة اطلاعات در گفتوگوهای سادة رئالیستی گنجانیده شده. در نخستین صحنه، روشن شدن مأموریت تبهکاران با ذکر جزئیات مشخص صورت میگیرد – این واقعیت که چشم از آینة پشت بار بر نمیدارند، این واقعیت که پس از بستن نیک و آشپز، تبهکاری که تفنگش را لب دریچة آشپزخانه گذاشته رفیقش و جورج را «مثل عکاسی که میخواهد عکس دسته جمعی بگیرد» میایستاند – همة این جزئیات بیش از آن که ماهیت ویژة مأموریتشان روشن شود آمدهاند.
Reviews
There are no reviews yet.