امیر ارسلان نامدار یکی از مشهورترین داستانهای عامیانه به زبان فارسی است. این قصه را نقیب الممالک، قصهگو و نقال شخصی ناصرالدین شاه قاجار برای وی نقل میکرد.
آدمهای بازی: مرشد / ریحانه / شیطانه / امیرارسلان / شمس وزیر / قمر وزیر / فرخ لقا / خواجه نعمان / پترس شاه / امیرهوشنگ / فولادزره / مادر فولادزره / غلام / ساز زن / ضربگیر
پرده اول:
زمینه ای روشن با پرده ای برای نشان دادن تصاویر در انتهای صحنه و زیر آن یک نیمکت
میان صحنه پرده ایست که وقتی بسته می شود، انتهای صحنه دیده نمی شود. جلو طرف راست نیمکتی است برای نشستن ساز زن و ضربگیر و طرف چپ صحنه زنگی آویزان است. با شروع بازی، ساز زن و ضربگیر در جای خود قرار دارند و مرشد زیر زنگ ایستاده است. پرده میان صحنه بسته است، مرشد زنگ می زند و ساز زن و ضربگیر میزند و می خواند:
آمدند و آمدند / جاروکشها بازآمدند
آمدند و آمدند / بلبل باغها آمدند
آمدند و آمدند / با ناز و عشوه آمدند
آمدند و آمدند / با صد کرشمه آمدند
جاروکشها آمدند / بلبل باغها آمدند
در فاصله اجرای آهنگ، ریحانه و شیطانه، جاروکنان با آهنگ موزیک به میان صحنه می آیند. مرشد زنگ می زند، موزیک قطع می شود. ریحانه و شیطانه می ایستند…
Reviews
There are no reviews yet.