معرفی اثر از زبان نویسنده:
در آغاز سال ۱۹۷۰، تصمیم گرفتیم نمایشی در خصوص مقاومت فلسطین داشته باشیم که “فداییان” نامیده شد. این مساله مرا درگیر کرد. پس برای دیدار از یک اردوگاه پناهندگان به لبنان سفر کردم. مسئولین کمپ حدود یکصد نفر را گرد هم آورده بودند. ایده ما این بود که دوازده تایی جوان را انتخاب کنیم تا برای اجرای نمایش با ما به ایتالیا بیایند. برای خواندن آوازها و اجرای اشعار. آنها بازیگران اصلی این نمایش بودند؛ قرار بود تمام ایتالیا را با تور سفر کنیم و در بیش از صد مکان مختلف اجرا داشته باشیم.
من پای صحبتهای تعداد زیادی از افراد حاضر در اردوگاه می نشستم؛ اما به طرز عجیبی هیچکدام از آنها زن نبودند، با وجود اینکه زنان زیادی در چادرها حضور داشتند. بعضی با کودکی در بغل و بعضی دیگر بسیار جوان بودند؛ باید بگویم بعضی از آنان خوانندگان شگفت انگیزی بودند.
پرسیدم:”آیا ممکن است یکی از آنها را برای اجرای نمایش به ایتالیا دعوت کنیم؟” پاسخ دادند:”غیرممکن است. دختران در این دوره کارهای بسیار بزرگی انجام می دهند. گذشته از مشکلات سازمان دهی، مشکل دیگری هم وجود دارد که توضیحش کمی دشوار است.”
در صحبت با یکی از مسئولین اردوگاه به او گفتم:”آیا درست متوجه شده ام که شما برخلاف همه حرفهایتان درباره آزادی زنان، وقتی پای بحث جدی در میان باشد، این آمادگی را ندارید که زنانتان را آزاد بگذارید و ترجیح می دهید آنان را در پستو و دور از چشم نگه دارید؟”
جواب داد:”شاید حق با شما باشد. برای ما مشکل آزادی زنان احتمالا بزرگترین مانعی است که باید بر آن چیره شویم.”
در نزدیکی ام زنی نشسته بود که کودکی را در آغوش داشت. به نظر خسته می آمد. وقتی از او خواستم درباره خودش چیزی برایم بگوید، سرش را تکانی داد، انگار می خواهد بگوید چیزی برای تعریف کردن ندارد.
مدت کوتاهی پس از بازگشتم به میلان، رفیقی از بیرون برایم نواری فرستاد. صدای ضبط شده زنی بود که به زبان عربی صحبت می کرد. نوار را رونوشت برداری و ترجمه کردم.
ا
Reviews
There are no reviews yet.