فرخ دوازده ساله بود که پدرش به ضربه کارد یکی از لوطیهای مشهد مرد. بعد از مرگ پدرش تربیت فرخ بدست مادرش که یک زن مهربان و آرامی بود افتاد و او به هر زحمتی بود فرخ را به هیجده سالگی رسانید. اما در این مدت شش سال که فرخ بزرگ میشد، علاوه بر مهر و تربیت مادری، مادربزرگش که فرخ او را “بی بی” میخواند، نیز در تربیت او سهیم بود و در او نفوذ زیادی داشت. بی بی فرخ که یک پیرزن شصت و چند ساله ای بود هر روز صبح به زیارت می رفت و بعدها که به خانه بر میگشت، تا ظهر در کارهای خانه با دخترش کمک می کرد و شبها را صرف فرخ می نمود…
Reviews
There are no reviews yet.