✔️ داستان بر مبنای خاطرات یک کمیسر سیاسی شکل گرفته است. چاپایف به خاطر دقت در تصویر کردن حکایت “مبارزا کارگران و دهقانان” در جریان جنگهای داخلی سخت ستوده شد. تقابل “چاپایف” احساسگرا و “فورمانوف” عقلگرا در واقع موضوع اصلی داستان است که هیچیک شخصیت کاملی نیستند و قوت و ضعفهایشان را در کنار هم دارند. همچنین شخصیتهای منفی، مثل ژنرال ضدانقلابی که مردی فرهیخته است و در عین حال از آدمکشی ابائی ندارد. چاپایف بهرغم شخصیتپردازیهای ملموس، تصویری قهرمانانه از قهرمانان جنگهای داخلی ارائه میدهد.
آغاز داستان:
در ایستگاه به هم فشار می آوردند. جمعیت بسیار انبوه است. سربازان سرخ به زحمت می توانند مردمی را که همهمه کنان در رفت و آمدند، منظم نگهدارند. فوج کارگری که به دست فرونزه تشکیل شده است، نیمه شب امشب عازم جنگ با کولچاک خواهد شد. از همه فابریکها و کارخانه های ایوانوو وزنسنسک کارگران آمده اند تا رفقا، برادران، پدران یا پسران خود را بدرقه کنند. در رفتار کج و کوله این سربازان تازه چیزک خنده داری وجود دارد: بسیاری از آنان نخستین بار است که اونیفورم پوشیده اند، پالتوی سربازی نه تنها به تنشان برازنده نیست، بلکه باد می کند و مثل خمیری توی لاوک بالا می آید. ولی چه باک! این مانع از آن نمی شود که در زد و خورد جنگجویان بی باکی نباشند…
Reviews
There are no reviews yet.