✔️ آنچه در این داستان می خوانید، سرگذشت زنی است که با آگاهی از علوم قدیم و هیپنوتیزم، دست به جنایاتی میزند که هدف آن ارضای شخصی است، یعنی ساختن عروسک های جاندار. ولی در واقع او میخواهد دانش نوین را به مبارزه بطلبد و برتری دانش قدیم و کهنه را اثبات نماید. نویسنده در این کتاب کوشیده است که ثابت کند یافته های علمی بشر حتی در پیشرفته ترین حد، قادر نیست برخی پدیده های فوق طبیعی را توجیه نماید و از درک آن عاجز است. صحنه های پر از هیجان و دلهره آور کتاب نیز در واقع صحنه های برخورد دو اندیشه علمی و غیرعلمی (معتقد به امور فوق طبیعی) است، که طبعا بشر امروزی را مضطرب و سردرگم می کند.
آغاز داستان:
سرگرم بالا رفتن از پله های بیمارستان بودم که زنگ ساعت، یک بعد از نیمه شب را اعلام داشت. معمولا در چنین ساعتی من در تختخواب خود و به خواب رفته بودم ولی تلفن بریل، معاون من، درباره مریضی که مورد علاقه من بود، مرا به بیمارستان کشانده بود. شبی از اوایل ماه نوامبر بود و درخشندگی ستارگان آسمان نظرم را به سوی خود کشیده بود که ناگهان اتومبیلی از در ورودی بیمارستان داخل شد. همچنان که ایستاده و فکر می کردم که معنی آمدن این اتومبیل در چنین ساعتی چیست، شخصی از آن خارج شد و به سرعت به اطراف خیابان خلوت نظری افکند…
Reviews
There are no reviews yet.