سرمقاله (دو کلمه حرف حساب):
دیروز و امروز!
نه که در زمینه مسائل و مشکلات داخلی، هرچی خوانندگان عزیز گفتهاند، به حرفشان رفته و در باب حل آنها، رهنمود ارائه دادهایم و مسئولان هم برای حرفمان تره خرد کردهاند! فلذا این خوانندگان گرامی تا حدودی بد عادت شده، حل جمیع مشکلات سماوی و ارضی را از ما میخواهند و البته حق هم دارند. شما هم جای این عزیزان بودید (توضیح آنکه اخیرا همه مقامات، به همه مخاطبان، میگویند «عزیزان!» که خود این مسأله، میتواند موضوع یک سر مقاله باشد!) آری! شما هم اگر جای این عزیزان بودید، همین توقعات را داشتید و حق هم داشتید!
میگویم عزیزان! (یعنی غضنفر و شاغلام و مش رجب و غیره…!) اخیرا این عزیزان (یعنی خوانندگان) از ما چه توقعات تازهای دارند که قبلا نداشتهاند؟
میگویند همینجور دم در آبدارخانه صف کشیده، منتظرند حضرتعالی یک طرح صلحی ارائه بفرمایی که این جنگ خلیج فارس، تمام شده، بازار «دوبی» دوباره پر از اجناس گردیده، بلکه وزارتخانهها و نهادها، در راستای تحقق شعار خودکفایی سابق! یک مقادیری برنج و گوشت و لپه و کامپیوتر و روغن و ماده اولیه و عدس و بنز و تویوتا و خرت و پرت دیگر وارد نمایند. زیرا که اگر دیر بجنبی، این برادر صدام حسین! میزند تمام کویت را صاف میکند. قبل از اینکه پرزیدنت بوش! تمام بغداد را شخم و بصره را آسفالت کرده باشد!
میگویم برادر شاغلام! در شرایطی که دوتا دیوانه به جان هم افتاده اند. راه دیگری به نظر حضرتعالی
نمیرسد؟
میگوید چرا! حضرتعالی یک تک پا تشریف بیاور آبدارخانه، ما به شما یک دیشلمه دبش میدهیم نوش جان بفرما! بعدا این چندتا طرح صلح ارائه شده را که جرایدمان چاپ کردهاند یک مروری بفرما، بلکه خستگی از تن تان خارج شود! یادت هست آن روزی که همین صدام به همین آبدارخانه خودمان موشک زد، مابه شما دیشلمه دادیم؟
میگویم ما چه کردیم؟
میگوید حضرتعالی مختصری در باب صدام و سافهد! و همین امیر کویت فرمایشی فرمودی و بعدش، زدی زیر آواز و خواندی که
«با آل علی (ع) هر که در افتاد، برافتاد»!
Reviews
There are no reviews yet.