باوری هرچند نه غالب بر تاریخ اندیشهی ایران سایه انداخته است که زندگی این جهانی انسان را به هیچ می شمارد و بر این آرمان و آرزو پای میفشارد که گویا پایانپذیری زندگی انسان با دو “بیکرانگی” قبل از تولد و پس از زیستن محصور باقی مانده است. صاحبان این اندیشه که فقط به بیکرانگی پیش یا بعد از زیستن و زندگی انسان میاندیشند، تنها تن او را زوال یافتنی میپندارند اما “فراتن” را جاودانه میخوانند.
در ضمن، همینها در توجیه دیدگاه فلسفی خویش فراتن انسان را، منبعث از فراتن اصلی و بنیادین میدانند و بر این باوراند که این فراتن ضمن زیستن در تن آدمی زندانی است، تا زمانی که انسان ضمن سیر و سلوکهای آیینی، توانمندی و قابلیت بازگشت به فراتن بنیادی را فراهم نماید. متأسفانه در همین راهکار ناصواب، گونههای فراوانی از خودآزاری فردی و گروهی هم مشروعیت مییابد. چنانکه در فضای آن سایههایی از آیین مغان، میتراییسم، آموزههای مانی و عرفان ایران هم به چشم میخورد.
Reviews
There are no reviews yet.