اندیشههای شریعتی را این طور میتوان جمع بندی کرد که در نهایت تمامی تلاشهای فکری و نظری او بر این بوده است که جامعه مطلوب و آینده ایده آل زمانی محقق میشود که آزادی، برابری و عرفان هر سه در کنار هم در جامعه نهادینه شود. در اینجا توجه و تاکید بر واژه عرفان قابل اهمیت و تأمل است که چرا شریعتی از مذهب، دین و اسلام نام نمیبرد و عرفان را مورد اشاره قرار میدهد! دلیل این امر این است که هر نوع نگاه تئولوژیک به جای اینکه باعث وحدت و همبستگی شود، سبب جدایی و تفرق انسانها و جوامع انسانی میشود.
در راستای این نگاه شریعتی نظامهای کاپیتالیزمی یا سرمایه داری را به جهت قربانی کردن عدالت و برابری و ایجاد شکاف طبقاتی به خاطر برقرار آزادی مورد انتقاد قرار میدهد. از طرف دیگر نظامهای سوسیالیستی را نقد میکند که به جهت برقراری عدالت و برابری آزادی انسان را سلب و آن را در قفس محبوس میکند و به سرکوب گرایشهای متعالی انسانی و استعلایی میپردازند. در دیدگاه شریعتی به نهادهای رسمی دینی یا religion organization نیز نقد جدی وارد میشود که به بهانه برقراری چهارچوب تئولوژیک و مذهبی عدالت و آزادی انسان را نادیده میگیرند و تمایلات عرفانی انسان را سرکوب میکنند.
Reviews
There are no reviews yet.