“چهره خانه”، مجموعه نوشته هائی داستانه واره از احسان طبری است که در سال ۱۳۵۸ با احتیاط و در تیراژی محدود در تهران منتشر شد. این احتیاط هم ملاحظات حکومتی را در بر داشت که حزب توده ایران با احتیاط بسیار به آن نزدیک و دور می شد و هم ملاحظاتی در میان خود توده ای ها، که طبری را در زرورق ایدئولوژیک می پسندیدند. حال آنکه زنده یاد طبری، با همان متانت و ادب و پرهیزکاری شخصی و روحی، دورانی از جوانی خود را در کنار همان شخصیت هائی که بعنوان چهره ها در “چهره خانه”اش به آنها می پردازد زندگی کرده بود. ساده ترین و محقرانه ترین زندگی در گوشه یکی از اتاق های آن خانه ای که در چهره خانه در باره اش می خوانید. در همین سالهای جوانی، روزهای آفتابی سینه کش مسجد شاه سابق، با طلبه ها و اهل فلسفه نرد بحث و مجادله می باخت و شب ها به دیدار اهل ادب و هنر و سیاست می رفت. طبری در قنداقی از زروق بزرگ نشده و برنخاسته بود. او در کنار توده مردم زیسته بود، یا حداقل برای دورانی چنین زیسته بود. ما در “چهره خانه” با بخش از شخصیت طبری آشنا می شویم. جوانی تیزبین، با حافظه ای حیرت انگیز که آنچه را می دید و می شنید به بایگانی همیشه در دسترس خویش می سپرد تا بموقع از آن استفاده کند. خواننده “چهره خانه” با نویسنده ای آشنا می شود که تنها اگر همین خط و سیر را پیش رفته بود، نه جمال زاده و نه بزرگ علوی، که شاید هدایت هم توان همآوردی با او را نداشتند. اما او بزرگتر از آن بود که در محدوده یک برکه شنا کند. تن به اقیانوس سپرد و جان خویش را وثیقه این تن سپردن کرد. هنگامی که با دیالگ و گفتمان قشرهای مختلف توده مردم در چهره خانه روبرو می شوید، بی شک هیجان زده شده و از خود می پرسید: این طبری است که اینچنین لغات و اصطلاحات لومپن ها، بازاری ها، نزول خورها، دوره گردان و زنان در جستجوی مرد را می داند و می نویسد؟ پاسخ “آری” است. این طبری است. آنکه بخشی از جوانی خود را در کنار همین اقشار و در فقر و تنگدستی سپری کرد و طلبه مارکسیسم بود. آنها که دهه ۱۳۵۰ را خوب بخاطر دارند، قطعا سریال “خانه قمرخانم” را که از تلویزیون ملی ایران پخش می شد نیز از یاد نبرده اند. سریالی که تا مدت ها و تا آنگاه که به تکرار و بی مزه گی کشانده نشده بود، یکی از موفق ترین سریال های تلویزیونی بود و “علی زرندی” در نقش “شاباجی خانم” دراین سریال خوش درخشید. اکنون که چهره خانه طبری را می خوانیم و آن سریال را مرور می کنیم، جا دارد که از ناسپاسی سناریو نویسان سریال “شاباچی خانم” هم یاد کنیم. تردید نداریم که آنها از وجود این کتاب و این یادداشت های طبری با خبر بوده اند. آخر برخی از آنها از جوانان توده ای پیش از کودتای ۲۸ مرداد بودند و طبری این نوشته های خود را بصورت پراکنده در آن سالها اینجا و آنجا منتشر کرده و گاه در محافل ادبی برای همین قشرها خوانده بود. از جمله منوچهر محجوبی، که ای کاش، اگر در زمان شاه نتوانست و نمی توانست از طبری یاد کنند، پس از انقلاب و در همان نشریه “آهنگری” که از گردانندگان اصلی آن بود از آن کپی برداری یاد کرده و اشاره به نام نویسنده اصلی که طبری باشد می کرد. و دیگران و دیگران که هنوز هستند و دست به قلم نیز دارند.آری، با این چهره و قلم طبری نیز باید آشنا شد. عنوان برخی از بخش های کتاب چنین است:
“حاج آقا” در حجره، چه در دوران شاه و چه در جمهوری اسلامی ـ چاپلوسان قدرت را تحمیق می کنند، دیکتاتوری خود را استوار ـ روحانیون، سیاست بازان کم مایه ـ استبداد و چاپلوسی، فغان از این د
Reviews
There are no reviews yet.