در این کتاب تاریخ امده که بعضی از مورخان انقلاب فرانسه را زاییده تلاش های فراماسون هایی می دانند که مخالف حکومت سلطنتی و قدرت کلیسا در جامعه فرانسه بودند. لافایت، دوک دورلئان، مارا، گروشی، تالیران، اسحاق لوشاپلیه، کوندورسه، سیس، بایی، پتیون و دانتون جزء فراماسون هایی بودند که در لژهای فراماسونری برای جمهوری برنامه ریزی کرده و دوره های ترور و وحشت، دیرکتوار و دوران کنسولی و بالاخره امپراتوری ناپلئون بناپارت دست پرورده آنها است. ناپلئون بناپارت جزء فراماسون ها نبود و در مجموعه قوانین مدنی ناپلئون از بیانیه حقوق بشر فراماسون ها صحبتی نشده است. همان گونه که درآمریکا اتفاق افتاد، در تکوین انقلاب فرانسه، نقش و اهمیت استادان ماسون فرانسوی بسیار زیاد است. در صدر علل و عوامل ایجاد انقلاب، ملت لگدمال شده ای قرار است که در اثر حکومت استعمارگر و استعمار طلب پادشاهان، اشراف، نجبا، درباریان، وزیر تعصبات خشک کلیسای کاتولیک به جان آمده، موجبات ایجاد این حرکت آزاد کننده را فراهم ساخت. فعالیت رهبران انقلاب در داخل این طرح ها، در تهیه و تنظیم قوانین اساسی با اهداف نمایشی و صوری «رهانیدن ملت از زیر یوغ استعمار، آزادسازی خلق از فشار تعصبات خشک (که به طور تصنعی ایجاد می گردد)، تامین حقوق فردی، سیاسی و اجتماعی» خلاصه می شود. این فعالیت ها باید منطبق با هدف های ماسونی باشد تا در پیاده کردن آن مشکلی پیش نیاید.
Reviews
There are no reviews yet.