این کتاب دربرگیرنده شش داستان کوتاه به این ترتیب است:
خرابکار، شب ورود به تمدن بزرگ، استوار چاووشی، نورچشمی، فانتزی برای یک واقعیت، گرگها.
از داستان خرابکار:
پایم را که از در ساختمان وزارت علوم تو گذاشتم، آن که پشت میز بغل در نشسته بود، صدا زد:
– آقا؟
– بله!
– اسمت؟ با کی کار داری؟
و قلم به دست خم شد روی دفتری که جلویش باز بود.
بعد از اینکه اسم و فامیل، نوع کاری که داشتم و اتاقی که باید مراجعه می کردم وارد دفتر شد، اجازه ورود صادر گشت…
Reviews
There are no reviews yet.