ملتی که زنده است به گذشته خودنیز وابستگی دارد زیرا که زندگی، امری ناگهانی نیست. اگر زنده باشیم تاریخ ما زنده است، افتخارات گذشته ما باقیست، آداب و رسوم و رنگ خاص ملی ما برجاست. این ها همه لازمه زندگی و دوام و بقای ما می باشد و اما زندگی توجه به گذسته نیست بلکه حرکت به سوی آینده است. کسانی که نیروی زندگی را از دست داده اند از تازه و نو بیمی دارند. زیرا که «نو» ناشناس است و طبع آدمی ازناشناس هراس دارد. با مجهول روبرو شدن و درآویختن ، دلیری می خواهد و دلیری نشانه زندگی است. از آینده ناشناس رو بر تافتن و به گذشته آشنا پناه بردن آسان و اطمینان بخش است؛ اما نتیجه آن بر جای ماندن و از رهروان دورافتادن است. امروزدر هر گوشه آسیا و بلکه جهان نشانی و یادگاری از فرهنگ ایرانی می توان یافت. این نفوذ معنوی به زور سرنیزه انجام نگرفته است. در روزگاری که از هند و سِند و چین تا قسطنطنیه باج گزار فرهنگ ایران بودند اغلب وضع سیاسی و اقتصادی این کشور چندان خوب نبود: یا ملوک طوایف هر یک بر قسمتی از ایران فرمان می راندند و یا کشورگشایان بیگانه بر تمامی آن استیلا داشتند. تشکیلاتی برای ترویج و تبلیغ فرهنگ ملی نبود و وسایلی هم برای این کار وجود نداشت. همان یک چیز بود: نیروی معنوی ملت و برتری فرهنگ ایران. در آن روزگار ادبیات رکن اصلی فرهنگ بود و شعر مهمترین قسمت ادبیات به شمار می رفت. پس شعر اساس فرهنگ بود و ایران عالی ترین نمونه آن را داشت. امروز هیچ یک از احوال، برآن قرار نمانده است. علم پیشرفت بسیار کرده و در فرهنگ جهان مقامی بزرگ یافته است. ادبیات به حسب تغییر وضع اجتماع، انواع دیگر یافته که اگر نگوییم کامل تر از شعر است بی شک باید گفت که وسیع تر و رایج تر و نافذتر است. پس آن چه موجب بسط و نفوذ فرهنگ ایران بود، آنچه در عین ناتوانی ما را تواناترین ملت مشرق می ساخت، و آنچه دوام و بقای ما را در معرکه حوادث و مصائب ضمانت می کرد امروز دیگر قدرت خود را از دست داده است. شاید ادراک این حقیقت تلخ و دردناک باشد. اما حقیقت است و باید دریافت و چاره کرد و این بهتر از آن است که لجاج بورزیم و آشکاری را ندیده بگیریم. اگر می بینیم که روزی بیگانگان به زبان فارسی مباهات می کردند و امروز ایرانیان از آندوری می جویند علت آن را جز این نباید دانست که فرهنگ ملی ما از زمان واپس مانده و آن نیروی عظیم و جاذب را از دست داده است. چه باید کرد؟ باید بکوشیم که فرهنگی نو و زنده، متناسب با احتیاجات زمان، و لایق برابری با فرهنگ ملت های دیگر ایجاد کنیم. این کار عظیم و دشوار است. اما آن که می خواهد زنده بماند باید با دشواری ها در آویزد. دشواری برای زندگان مایه نومیدی نیست. نومید مردگانند: مرده بی جان و مرده روان جلد نخست این کتاب با نام ویژه شعر و هنر منتشر شده است.
Reviews
There are no reviews yet.