برگرفته از متن کتاب:
قاتل کیه؟
یک نفر می پرسید، منتظر جواب، خاموش میشد و پشت سرش کسان دیگری زمزمه کنان همین سوال را تکرار می کردند:
قاتل کیه؟
هراسی را که در این جمله کوتاه بود، سکوت پر می کرد و ناگهان صدای بی خبر و جدیدی اضافه می شد که باز دنبال فهمیدن این بود:
قاتل کیه؟
صبح با زبان باد و از زبان نور حرف می زد. در این بین آنهایی که ریخته بودند وسط و هی سوال می پرسیدند، قرار نبود جواب درستی بگیرند، خودشان هم می دانستند..
Reviews
There are no reviews yet.