از آمستردام با هواپیما چیزی بیشتر از پنج ساعت در راه هستی که به تهران برسی، از آنجا هم حدود چهار ساعت و نیم با قطار تا به کوههای پر از راز سنهجان برسی.
سنهجان شهر زیبایی نیست. هیچچیز قدیمی در آن وجود ندارد و محصول خاصی هم ندارد. در فصل پاییز باد سردی در آنجا میوزد و کوههای پر از برفش چشماندازی بادی برای آن درست میکنند. رودخانه قدیمی شیرپلا مدتهاست که خشک شده است و بچهها میتوانند راحت در بستر آن بازی کنند، ولی مادران نگران مدام آنها را در نظر دارند تا مبدا غریبهای آنان را پشت یکی از سنگهای کنار رودخانه بکشد.
تنها شاعر قدیمی سنهجان که سالها از مرگ او میگذرد، شعری درباره بادهای شهر و شنهایی که بر سر مردم میریزد سروده است:
ای باد، ای باد، این چشم پرشده از شن
ای دل، این تن، پر شده از شن
روی لبش نشسته مرواریدی از شن
در چشم من هم شن، روی لب قرمز او شن…
Reviews
There are no reviews yet.