مجموعه ای از 10 داستان کوتاه با عناوین:
سامان / باغ سوخته / روده / مثل غربتی ها خسته / جزیره / طرح مذهب / تبلیغ دین مبین / قضیه پشمالو شدن عفت / امشب کسی / طرح کامل یک خیابان
از داستان سامان:
هنوز حرم آفتاب هوای میدان را گرم نگه داشته بود. از محوطه میدان بوهای آشنا به مشام می رسید. بوی خاک تر، بوی گوسفند، بوی تند عرق که از تن عمله های بیکار، مردها، زنها و بچه ها بلند میشد. غبار داغ قهوه ای رنگی در هوا شناور بود. گوشه میدان جلوی قهوه خانه یک گله گوسفند لم داده و نشخوار می کردند. دو نفر روی قالیچه جوشقانی نخ نمای تخت قهوه خانه نشسته و چای می خوردند…
Reviews
There are no reviews yet.