صنعتیزاده خود زندگی نامهاش را از سالها قبل از تولد خود شروع میکند. او به حق و به درستی این کار را صورت میدهد. در هر اتوبیوگرافی، خواننده انتظار دارد که قهرمان اصلی کتاب خود نویسنده باشد، اما در اینجا کل کتاب در دستان یک نفر میچرخد. کسی که تا انتها همراه خواننده است و نویسنده در پایان همه ماجراجوییها و اتفاقاتش، به او باز میگردد؛ پدر نویسنده! مرد پیر و ناشنوایی که در گوشهای دورافتاده از شهر کرمان با دست خالی یتیم خانهای بزرگ را میچرخاند. او کسی ست که از میان رگ و پیاش، آزادیخواهی، انقلابی بودن و سرسختی در مقابل ظلم به پسر میرسد. صنعتیزاده خود بهتر از هر کسی این را میداند. برای همین شیفتۀ مرد است. مردی که دور دنیا را چرخیده و همه جور ظلم و مبارزهای را به خود دیده است.
کتاب روایت مکتوبی است که در آمد و رفت بین سه ژانر ادبی شکل میگیرد: اتوبیوگرافی، گزارشنویسی و رمان. محور اصلی این روایت، سرگذشت عبدالحسین صنعتیزادهکرمانی به عنوان کاراکتر اصلی است که از لحظهی تولدش در کرمان را در بر میگیرد و داستان را تا نیمههای عمر او پیش میبرد. همچنین مکان و توصیف جزئیات مکانی در این کتاب، به مثابه یک امر ساختاری، نقش مهمی در پیشبرد روایت دارد. اما آنچه در روزگاری که گذشت تعجب مخاطب امروزی را بیش از هر چیز دیگر برمیانگیزد، نوآوریهای گاه و بیگاه در استفاده از متنهای دیگران در پاورقی، یا استفاده از یک متن نمایشی در متن اصلی، و همچنین خاتمهدادن این سرگذشت به چند مقاله با موضوعات متفاوت است که در نوع و زمانهی خود بیمانند یا لااقل کممانند است.
Reviews
There are no reviews yet.