از مقدمه نویسنده:
خوانندگان عزیز!
تاریخچه این زندگی کوتاه، من درآوردی نیست. من دختری را که این کتاب درباره او نوشته شده است، وقتی هنوز کودک بود، می شناختم. در روزهای جنگ کبیر میهنی نیز با گولیا کارالووا ملاقات می کردم. آنچه را که از زندگی وی به چشم خود ندیده بودم، گفته های پدر و مادر، آموزگاران، دوستان و مربیانش تکمیل کرد. رفقای گولیا کارالووا که در دوران جنگ دوش به دوش او نبرد می کردند، از زندگی وی در جبهه برای من حکایت کردند. سعادت آن را یافتم که نامه های او را از نخستین نامه های روی صفحه های دفترهای خط دار دبستان تا آخرین نامه هایی که در فواصل کوتاه میان نبردها با عجله روی برگهای دفترچه های یادداشت نوشته بود، بخوانم.
همه این عوامل به من کمک کرد تا گولیا را بشناسم و گویی زندگی تابناک و سرشار از حادثه و هیجان وی را به چشم خویش ببینم و نه فقط گفتار و کردار او، بلکه افکار و احساساتش را در نظر مجسم می کنم. اگر گولیا کارالووا برای کسانیکه او را از روی صفحات این کتاب می شناسند، اقلا تا حدی مانند کسانیکه او را در زندگی شناخته و دوست داشته اند، عزیز و نزدیک بشود، موجب خرسندی من خواهد بود.
Reviews
There are no reviews yet.