نویسنده این کتاب دولتمردی ایرانی است که دوره مشروطیت را به صورت کامل درک کرده است. آنچه از فحوای نوشتاری بهرامی بر میآید، این است که وی حاکمان و صاحبان قدرت را مسبب اصلی نابسامانیها و ضعف و انحطاط میداند که در رأس همه آنها شخص شاه و دربار قاجار و درباریان تراز اول قرار دارد: «این شاه (مظفرالدین شاه) استعداد تحصیل و مطالعه نداشت و [حتی] یک کلمه زبان خارجی [هم] نیاموخته بود. فارسی او هم ناقص و قدرت نوشتن یک کاغذ معمولی را فاقد بود… هنگامی که او به سلطنت رسید، ایران در یک سکوت مطلقی که نتیجه حکومت استبدادی و جابرانه پنجاه ساله بود، فرو رفته بود… در مرکز، میرزاعلی اصغرخان اتابک که از نوکرهای قدیمی ناصرالدین شاه بود و تقریباً تنها شخص مقتدر محسوب میگشت، به کلیه امور تسلط داشت.» جالب این است که بهرامی از امنیت جاری در ولایات به «خواب عمیق» تعبیر میکند و یادآور میشود: طبقه اعیان که تنها روشنفکران مملکت بودند، قویترین عمال استبداد محسوب میگشتند. به گمان نویسنده: این دسته به دلیل محروم شدن از خدمات درباری، از روی منفعت شخصی در زمره آزادیخواهان در آمدند. این مسئله به اضافه مسائلی دیگر و از جمله وارد شدن جرایدی که در خارج از ایران چاپ میشد: «سبب گردید که در خود مملکت یک فکر جدید و یک نهضت آزادیخواهانه جدیدی پیدا شود». توضیحاتی که در این بخش به خامه آمده، با جزء و کل خود، به مسئله پیدایش مشروطیت و استقرار آن مربوط میشود.
Reviews
There are no reviews yet.