نام قهرمان معاصر ما، نیکلای آستروفسکی، نویسنده “چگونه پولاد آبدیده شد”، برای دنیا نامی است شناخته شده. آستروفسکی بسیار جوان، یعنی در سن ۳۲ سالگی چشم از جهان فروبست. این چشمه کم دوام، دوازده سال آخر عمر خود را با بیماری سختی که نتیجه زخمهایی بود که طی جنگ داخلی برداشته بود، سپری کرد. بر اثر یکی از همین زخمها، قوه بینایی اش صدمه دید و هشت سال آخر عمر خود را در کوری کامل گذراند. باورکردنی نیست که در سالهای بسیار سخت آخر عمر به نوشتن پرداخت و بدین ترتیب چنگالهای آهنین مرگ را گشود و خویشتن را از قید آن آزاد ساخت و جای تازه ای در زندگی باز کرد.
زندگی قهرمانامه آستروفسکی به شیوه ای آشکار در بررسی حاضر تشریح شده است. سیمون ترگاب، مولف کتاب، یکی از ناقدین معروف ادبیات شوروی است. او آستروفسکی را خوب می شناخت و طی سالهای آخر عمر آستروفسکی با وی محشور و معاشر بود. آستروفسکی در نسخه ای از کتاب “چگونه فولاد آبدیده شد”، که در سال ۱۹۳۵ به وی تقدیم کرد، چنین نوشت: “به دوستم سنیا ترگاب، که شهامت گفتن حقایق را به نویسنده داشته است.”
خواننده ای که کتابهای “چگونه فولاد آبدیده شد” و “زاده توفان” را مطالعه کرده باشد، از بررسی حاضر استفاده بیشتری خواهد برد.
Reviews
There are no reviews yet.