مقدمه نویسنده:
گستردگی انسان نزد خود
در استقراری که با بودنِ خود احساس میکنیم، نوعی از زندگی را تجربه خواهیم کرد. زندگی با بودنِ خود نوعی احساس بودن است نسبت به تاریخی که در آن هستیم و لازمهی آن بهسربردن با خود است، ولی خودی که وسعت آن بیحساب است.
آنچه در پیش رو دارید یادداشتهایی است که اینجانب در مسیر بهسربردن با خود نگاشتهام. حاصلِ نگاه به چشماندازهایی است که در هرکدام از آنچشماندازها به نوعی خود را در آنها احساس میکردم.
ابتدا باید عرض کنم بنده بر این باورم که انقلاب اسلامی امری است اشراقی و به یک معنا موضوعی است وجودی و به این اعتبار یک حقیقت است و نه یک شیء و ماهیت، و نه یک اتفاق، و امیدوار هستم با نظر به مطالبی که خدمت عزیزان عرضه میشود این نکته روشن گردد. از طرفی زبانِ گزارش حقیقت میباید «زبان اشاره» باشد تا چندین معنا را در مقابل انسان بگشاید و ما را با راز زمانه آشنا کند، رازی که در عین نزدیکی به ما، به سوی دورترینها سیر میکند. و همین امر موجب میشود تا در رویارویی با انقلاب اسلامی تا آنجا که میتوانیم درنگ کنیم و نخواهیم با شتابزدگی مطلب را در جایی تمامشده بپنداریم.
آنچه باید در ابتدا روشن شود و سپس مطلب شروع گردد این نکته است که مخاطبانِ بنده در این مباحث کسانیاند که در جمعبندی خود، جایگاه انقلاب اسلامی را بر مبنای باورهای دینیشان قبول کردهاند، به همان معنایی که قرآن مخاطبانِ تذکراتِ خود را «متقین» میداند و میفرماید «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقین»(بقره/۲). در چنین دستگاه است که می توانیم با همدیگر سخن بگوییم و بنده یادداشتهای خود را در مورد انقلاب اسلامی خدمت عزیزان تقدیم نمایم به امید آنکه منشأ تفکر و تذکر نسبت به حقیقتِ این دوران یعنی انقلاب اسلامی باشد.
طاهرزاده
Reviews
There are no reviews yet.