✔️ از داستان شاعر و قصه گوی سیاه:
من یک سیاهم
سیاه مثل شب که سیاه است
سیاه مثل اعماق آفریقای خودم
من شهید بوده ام
تو کنگو بلژیکیها دستهای مرا بریدند
و الان توی تگزاس لینچم می کنند…
این شعر سرگذشت سیاه پوستان آمریکاست که صدها سال پیش پدران و مادرانشان را از میان قبیله هایشان در آفریقا گرفتند و در آمریکا فروختند. از مزارع پنبه جنوب تا کارخانه های فولاد سازی شمال، کار سیاهان بود که به مرده ها جان می داد، ثروت را زیادتر می کرد. اکنون تراژدی سیاهان در جامعه آمریکای سفید، بی شباهت به زندگی جوجه اردک زشت هانس کریستین آندرسن نیست. بچه سیاه از روزیکه چشم باز می کند، خود را در جامعه سفیدپوستان غریبه احساس می کند…
Reviews
There are no reviews yet.