این کتاب مقایسه ای است میان شهر آرمانی افلاطون و آراء و آرمانهایی که مردم ایران دربازه مقام شاهی و صفات و فضائل بایسته آن داشته اند.
از متن کتاب:
کاری که «حاکم حکیم» باید بکند در حقیقت همان است که در معتقدات دینی ایرانیان بختاران یا «سوشیانها» باید به جای آورند در هر دو حال غرض و غایت یکی است و آن پاک ساختن جهان است از ظلم و دروغ و مرگ و تباهی و رسانیدن آن به کمال عدل و راستی و نیکی و برقرار کردن شهر زیبا یا شهر آرمانی.
زردشت دریسنهی 48 بندهای 11 و 12 از فرارسیدن چنین روزی سخن میگوید:
«کی ای مزدا به همراهی «راستی» خرسندی خواهد رسید؟
و با شهر آرمانی قرارگاه خوب بر کشتزار؟
چه کسانی از دروغگران خونخوار آرامش و ایمنی خواهند داد؟
به چه کسانی «حکمت و هومنه» خواهد رسید؟
و اینانند بختاران «سوشیانتهای» کشورها که به یاری «وهومنه» با کارهای از روی راستی خوشنودی فرمان تو را ای مزدا برآورده کنند زیرا که اینان همیستاران دیو خشم آفریده شدهاند.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.