از متن کتاب:
سحر دست اندرکار طلوع آفتابی دیگر بود و جهان در سکوتی پیش از طوفان، و تاریخ در اندیشه طغیانی بزرگ علیه خداوندان زمین و سایه شان و آیه هاشان: خدایان آسمان، شرک!
در عمق وجدانهایی که سایه مشیت بر آن می افتد و در نهان فطرت هایی که گویی با ناموس وجود خویشاوندند، دگرگونی هایی وصف ناپذیر و شگفت پدید می آمد و روح های تنهایی که همچون شامۀ مرموز پرندگان وحشی که طوفان را از پیش حس می کنند، و بیدرنگ از سرزمین خویش مهاجرت می نمایند و یا غریزه اسرارآمیز اسبان هوشیاری که قبل از وقوع زلزله برمی آشوبند، و افسار می گسلند و خانه ارباب را بی زین و سوار ترک می کنند و سر به صحرا می گذارند، حس می کردند که خبری هست، خبر بزرگی!
Reviews
There are no reviews yet.