از متن کتاب:
من وقت زیادی برای فکر کردن دارم. خیلی فکر می کنم. بعضی وقتها آنقدر فکر می کنم که خسته می شوم. آنوقت فکر می کنم که چطور فکر نکنم. خانه ما طبقه هشتم یک آپارتمان است. یعنی آخرین طبقه. و من حق ندارم پایم را از خانه بیرون بگذارم. چون ممکن است زیر ماشین بروم یا با بچه های همسایه دعوا کنم. اینها را مامان می گوید. اما من تابستانها دعوا نمی کنم. چون در تمام هشت طبقه ساختمان ما، دو تا بچه هست و آنها هم با هم برادرند و اگر با یک کدامشان دعوا کنم جفتشان با من قهر می کنند. اینجا مثل مدرسه نیست که اگر با یکی قهر کردم، با یکی دیگر دوست بشوم. کاش مدرسه ها زودتر باز می شدند…
Reviews
There are no reviews yet.