پرداخت امن توسط کارت های عضو شتاب
تضمین کیفیت و پایین ترین قیمت
پشتیبانی 24 ساعته، 7 روز هفته
ارسال فایل بلافاصله پس از خرید

✔از متن کتاب:
ساعت تقریبا 9 صبح بود که ننه زری کلفت خانه در اتاق خواب خانم و آقا را زد و گفت: خانوم جون ساعت نُهِ.
اما خانم بیدار نشد. ننه زری که اخلاق گند خانومشو میدونست، چند دقیقه صبر کرد و دوباره تصمیم گرفت که در بزند. این دفعه کمی محکمتر در زد و گفت: خانوم جون نمی خواین پاشین؟ ساعت نُهِ.
که یکدفعه در اتاق باز شد و خانوم که از زور خواب چشمانش پف کرده بود، داد زد: بیشعور مگه تو آدم نیستی؟ چند دفعه بهت بگم منو تا ساعت 10 حق نداری بیدار کنی؟
ننه زری که بیچاره از ترس دست و پایش می لرزید گفت:
خانوم جون به خدا دیشب آقا گفتن که صبح زود ما رو بیدار کن میخوایم بریم خرید. به خدا خودشون گفتن.
از سروصدای اینها آقا از خواب بیدار شد و در حالیکه خمیازه می کشید گفت:
چیه؟ دوباره چه خبره؟
که ننه زری زد زیر گریه و گفت:
آخه آقاجون من چه تقصیری دارم؟ مگه خودتون دیشب به من نگفتین فردا صبح زود ما رو بیدار کن می خوایم…
آقا تازه فهمید چی شده و با خنده گفت:
آره راستی یادم اومد. عزیزم ولش کن دیگه. عجب حوصله ای داری.
و رو کرد به کلفت و گفت:
زود باش برو بچه ها رو بیدار کن. زود باش. راستی صبحونه رو حاضر کردی؟ و ننه زری همانطور که اشکهاشو با پیراهنش پاک می کرد، گفت: بله آقا. حاضره…

ادامه مطلب

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “کتاب بچه های زورآباد (نسخه کامل)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *