از متن کتاب:
آقا گربه و سگ پا کوتاه دوستانه داشتند از عجایبی که در سیرک دیده بودند، تعریف می کردند و با شادی به طرف آشیانه هایشان می رفتند.
در راه صدای گریه اسب پیری را شنیدند که دل آزار بود و آنها را واداشت تا به طرف او بروند. آنها وقتی اشک های اسب پیر را دیدند، پرسیدند:
چی شده اسب پیر؟ چرا گریه می کنی؟
….
تگ:
مصور
Reviews
There are no reviews yet.