در دههی ۱۹۴۰ میلادی، ژاله اصفهانی در تابستان گرم باکو، برای وارد شدن به دانشگاه دولتی آذربایجان سرگرم فراگیری زبان آذری است. یک روز سردبیر مجلهی کیرپی (خارپشت) شمارهی تازهی نشریهی طنزآمیز خود را برای ژاله میآورد. سلام میکند و میگوید: «اسم من عوض صادقاُف است.» او مرد چهارشانهی شوخطبعی است که فارسی را بسیار خوب میداند و گویا مدتها در ایران بوده است. عوض صادقاُف برگهی قراردادی را میدهد به ژاله و میگوید، آکادمی علوم آذربایجان میخواهد شما سه هزار مصرع شعرهای شاعران ما را به شعر فارسی برگردانید و پاداش خودتان را دریافت کنید. «از گلستان شعر آذری» ترجمهی گزیدهای از شعر شاعران آذربایجان به فارسی در کنار اشعار به زبان اصلی است.
تگ:
ادبیات آذربایجان ادیبان آذربایجان تاریخ آذربایجان شاعران آذربایجان
Reviews
There are no reviews yet.