دباغ در کسوت یک روشنفکر دینی و اهل فلسفه است؛ بنابراین مواجۀ او با سپهری، تفاوت بسیاری با منتقدان ادبی دارد. آنچه نیز تتبعات سپهریپژوهانۀ سروش دباغ را رنگ و جلایی دیگرگون میبخشد، به همین مواجۀ خاص او با سهراب برمیگردد. برای نمونه میتوانیم ایدۀ «عرفان مدرن» سروش دباغ را – که یکی از مهمترین و جنجال برانگیزترین برساختههای اوست – محصول نگرش خاص او به هشت کتاب بدانیم. تعبیر «عرفان مدرن» در واقع نشان دهندۀ این است که ایشان برخلاف متفکرانی چون «بیژن عبدالکریمی»، گشودگی به ساحت قدسی را در جهان جدید نیز ممکن میداند؛ اما در چگونگی و کیفیت آن، میان جهان جدید و جهان سنت تفاوتهایی قائل است. در همین رهگذارست که تعابیر دیگری که برساختۀ اوست، نظیر «سالک مدرن»، «سالک سنتی»، «متافیزیک نحیف»، «عرفان عنایتی» و… ، معنا میگیرد.
بیشک سروش دباغ با این نگرش، خوانش قابل تأملی از هشت کتاب بدست داده و مسیر تازهای در قلمرو سپهریپژوهی ایجاد کرده است. در یکی از نوشتههایم با تأکید بر سیل تألیفات بیاساسی که دربارۀ سپهری منتشر میشود، آورده بودم که یا وقت آن رسیده است که هشت کتاب را از دایرۀ تحقیقات خود کنار بگذاریم و فریادِ «سهراب بس!» سر دهیم و یا دست کم اندکی حساب شدهتر به بررسی اشعار او بپردازیم. بیشک سروش دباغ از جمله کسانی است که در این سالها به بررسی حساب شدۀ هشت کتاب و معرفی دقیق سپهری همت گماشته است.
سروش دباغ در این اثر نیز – چون دیگر کتابهای مرتبط منتشر شدۀ خود- تأکید میکند که سپهری را «سالک مدرن» میداند. او با مبنا قرار دادن این نظر، به مقایسۀ جهانبینی سهراب با «سهرودی، عطار، سعدی، مولانا و حافظ» که در زمرۀ «سالکان سنتی» قرار دارند، پرداخته است. در واقع او به این طریق در پی برکشیدن و تشریح دوگانۀ «عرفان مدرن» و «عرفان سنتی» بوده است. سروش دباغ در ادامۀ کتاب، کوشش کرده است به مقایسۀ زیست جهان سپهری با دو شاعر فارسیزبان معاصر، «فروغ فرخزاد»، «احمد شاملو»، و سه سالک مدرن از جهان غرب («یونگ»، «هایدگر» و «اکهارت تله») بپردازد. او در این مسیر درازآهنگ و کنکاش دیگرگون هشت کتاب و میراث ادبی گذشتگان، البته که از خطا برکنار نمانده است که: «بدر بینقصان و زر بیعیب و گل بیخار نیست».
Reviews
There are no reviews yet.