مجموعه داستان طنز
از داستان جاسنجاقی:
او زنی بود کاملا پخته، مودب و کاردان. هم غذاهای فرنگی را خوب درست می کرد، هم غذاهای وطنی را. آنقدر به خانه خوب می رسید که هیچ وقت لکه ای روی پرده ها و گردی بر روی اشیاء منزل دیده نمی شد. حتی اجازه نمی داد من پیراهنی را دو روز پشت سر هم بپوشم. از همه جالبتر اینکه خسیس هم بود و با نصف پولی که من در حال تجرد زندگی ام را می گذراندم، به بهترین وجه، خانه را اداره می کرد…
تگ:
ادبیات ترکیه ادبیات داستانی ترکیه داستانهای انتقادی داستانهای طنز رمان ترکی طنز اجتماعی طنز انتقادی طنزپردازی طنزنویسی
Reviews
There are no reviews yet.