از مقدمه کتاب:
در سال ۱۳۷۷، مركز تحقيقات، مطالعات و سنجش برنامهاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مسئوليت اجراي يك طرح تحقيقاتي در مورد شيوههاي مطلوب ارائه خبر را به نگارنده واگذاشت. در حين انجام تحقيق، با مسئلهاي جالب روبهرو شدم؛ به نظر ميرسيد كه تفكيك و تمايز نسبتاً روشن و واضحي بين متون نظري و عملي وجود دارد. در حقيقت، اين دو دسته متون، چنان متفاوت بودند كه نميتوانستم براي دستهبندي شيوههاي مطلوب ارائه خبر مستقيماً از آنها استفاده كنم. متون نظري كه از عمق، كيفيت و گسترة بيشتري برخوردار بودند، يا در انتقاد از اخبار در كشورهاي صنعتي و يا در توضيح نقش اجتماعي برنامههاي خبري در آن كشورها، به رشتة تحرير درآمده بودند. البته بخش ديگري از كتب نظري نيز، روشهاي سنجش مفاهيم مختلفي همچون تعادل يا حافظه را به دقت و وسواس بينظيري طرح كرده بودند، اما در يك نگاه، به راحتي قابل درك بود كه گرچه مباحث نظري ياد شده از عمق، وسعت و دقت بينظيري برخوردارند، اما چنان تنظيم شدهاند كه به هيچ صورت نميتوانند علاقة افراد حرفهاي را جلب كنند. آنها مستقيماً شيوههاي بازنمايي خبري مطلوب را توضيح نميدادند؛ بنابراين شايد تا حد بسيار زيادي، در امر ساختن يك برنامة خبري، مباحثي نامربوط به نظر ميرسيدند. در اين ميان، تنها آثار فيسكه، هارتلي و اليس متفاوت بود. البته اليس در كتاب خود، اساساً برنامههاي خبري را بررسي نكرده و فيسكه تنها صفحاتي بسيار محدود را به خبر اختصاص داده است. تنها هارتلي كمتر از يك چهارم كتاب خود به نام فهم اخبار ، را به بررسي اصول بازنمايي و ساختارهاي گفتماني اخبار تلويزيوني اختصاص داده است.
از سوي ديگر، كتب حرفهاي نيز كمك چنداني به تدوين شيوههاي مطلوب بازنمايي يك برنامة خبري نميكردند. كتب حرفهاي نيز بيش از حد ساده و شايد حتي از نظر محققان و منتقدان پيشپاافتاده مينمودند. بيشتر آنها براي توضيح فرايندهاي فيزيكي توليد خبر و بعضي مفاهيم بسيار مقدماتي در امر تهيه و گزارش خبر و براي دانشجويان تدوين يافته بودند. كتب پيشرفتهتر حرفهاي نيز، عمدتاً به خاطرات خبرنگاران بازنشسته اختصاص داشتند. در مجموع، كتب حرفهاي به هيچ صورت نميتوانستند انتظارات خبرنگاران حرفهاي را در برخورد با معضلات شغلي در مراحل پيشرفت برآورده سازند. من هم نميتوانستم مستقيماً از آنها براي توضيح شيوههاي نوين بازنمايي خبري استفاده كنم؛ بدينترتيب براي حل مشكل خود، مجبور شدم در اولين قدم، اصليترين مفاهيم طرحشده در كتب انتقادي را دستهبندي كنم، سپس اين مفاهيم را در پيوند با شيوههاي نوين ارائه خبر توضيح دهم. در قدم بعدي، شيوههاي سنجش محققان را براي فهم منطق زيربنايي چگونگي ارائه خبرهاي امروزي كاملاً بازنگري كردم. با دستهبندي اين مفاهيم، به جستوجو در خاطرات و مصاحبههاي برنامهسازان حرفهاي پرداختم تا به اين مفاهيم، بُعدي عملي و واقعگرايانه بخشم. در نهايت، با دستهبندي اين مباحث، سعي كردم ميان نظريههاي مجرد و مفاهيم عملي مورد استفادة كارگزاران برنامههاي خبري، نوعي آشتي برقرار كرده، آنها را در يك راستا توضيح دهم. نتيجة فرايند يادشده كه از منابع متفاوت گرفته شده، كتابي است كه در دست داريد.
Reviews
There are no reviews yet.