از دیباچه مترجم:
سرگذشت عبرت انگیزی که در این کتاب به نظر خواننده ارجمند می رسد، زائیده خیال نویسنده ای افسانه پرداز نیست؛ بلکه ماجرایی است واقعی از جدال دائمی و کشمکش دلیرانه مردی که امروز زنده است و در انگلستان زندگی می کند. سرگذشتی است عجیب و غیرقابل تصور از جوانی بیست و چهار ساله که قریب هفت هزار کیلومتر راه با پای پیاده و در معیت چند همسفر خود طی کرد و خود را از دنیای پر وحشت و زجر شکنجه کمونیزم به جهان آزاد رساند. داستان راه بی پایان واقعه ای است که در سال ۱۹۴۲ اتفاق افتاد. افسر جوانی از سربازان لهستان بنام ستوان اسلاویمیر راویچ، پس از سقوط ورشو به دست ارتش آلمان به اسارت ارتش شوروی درآمد و بعدا به اتهام جاسوسی از طرف مقامات شوروی تحت محاکمه قرار گرفت و محکوم به بیست و پنج سال زندان با کار گردید. او را به یکی از بازداشتگاههای دورافتاده سیبریه گسیل داشتند اما راویچ حاضر نشد عمر و جوانی خود را در آن بازداشتگاه به پایان برساند…
Reviews
There are no reviews yet.