نمونه شعر:
چندین چه بایدت به شکایت
دندان غم به خون جگر بست
در امن سای گوشه روان سود
وز عمرخای لحظه روان خست
چون پیله ای هبا شد در پوست
در مهره ای رها شد در پست
مرد آنکه تن به پیله فرو برد
رست آنکه او ز پیله فرا جست
با برفها مگو مشوید آب
با لحظه ها مگو مرو از دست
ساحل مباد اگر نبرد موج
دریا مباد اگر نشود مست
دریاب گوهری که تو را نیست
کم گیر باوری که تو را هست
Reviews
There are no reviews yet.