چرا یولسیز؟ چرا باید تا این اندازه اهمیت بدهیم به یک روز (۱۶ ژوئن ۱۹۰۴) از زندگی مردی سیوهشت ساله، کارگر آگهیهای روزنامهها، یهودی تغییرمذهبداده، و زن بیوفا و درماندهاش و جوان بیست و دوسالهی افسرده، رهایییافته از مذهب کاتولیک که دلش میخواهد او را نویسندهای برجسته و سرشناس بدانند، گرچه جز مشتی مطالب عجیب چیزی ننوشته است؟ چرا باید رمانی را با بیشمار ارجاع و اشارههای پنهان و عبارتها و جملههای بغرنج بخوانیم؟ اصلاً چرا باید یولسیز را تبلور رمان مدرن بدانیم؟
بیشک ما رمان میخوانیم چون رمان را انسانها مینویسند دربارهی انسانها و برای انسانها. یولسیز هم از این مقوله بیرون نیست و علاوه بر شخصیتپردازی منحصر بهفرد، بازیهای زبانی و بهکارگیری فرم و تکنیکهای ادبی نو و ویژه مثل تکنیک سیال ذهن و تکگویی درونی، تکنیک چندصدایی یا بیشمارصدایی، چرخشهای طبیعی و دقیق راوی، از فنون و نوآوریهای خاص نثر و سبک نگارش برخوردار است.
مثلاً هر فصل، سبک و شیوهی روایت متفاوتی با فصول دیگر دارد. فصل سه عمدتاً در قالب درونتکگویی روایت میشود. فصل هفت، که بخش عمدهاش در دفتر روزنامه میگذرد، سرشار از آرایهها و نمایههای سخندانی و سخنوری است. شیوهی روایت فصل یازده، با استفاده از نامآواها، تکرار و تجانس آوایی، نوعی تقلید از موسیقی است. فصل دوازده داستانی است با گسستهای عجیب و افراطی. فصل سیزده مانند رمان عاشقانه روایت میشود. فصل چهارده روند تکامل نثر انگلیسی را از آغاز تا قرن نوزدهم بازتولید میکند. فصل پانزده در قالب نمایشنامه تعریف میشود. فصل هفده پرسش و پاسخ است، و همهی اینها در فصل آخر به اوج و کمال میرسد. این فصل در هشت پاراگرافِ بلند، بدون علائم سجاوندی و در قالب درونتکگویی مالی، یکی از شخصیتهای اصلی داستان، تعریف میشود. برخی قسمتها چنان فشرده و سنگین است که بهآسانی نمیتوان به درکی کامل از آن رسید. کتاب سرشار است از ارجاعات به متون کلاسیک، فلسفهی ارسطو، آثار قرون وسطی و دانته، و مملو است از زبان کوچه و بازار شهر دابلن.
Reviews
There are no reviews yet.