گزیده ای از کتاب:
گویند در زمان ملک جمشید چهار دوست باهم به راهی می رفتند. یکی از آنها گوهری قیمتی به همراه داشت که برای ملک جمشید تحفه می برد. وقتی ایشان به اولین منزل رسیدند، مردی که گوهر همراه داشت به گوشه ای رفت و گوهر را از کیسه در آورد و چون از بودن گوهر خیالش آسوده شد، دوباره آن را سرجایش گذاشت و در کیسه را بست…
تگ:
ادبیات داستانی ایران رمان ایرانی
Reviews
There are no reviews yet.